دیدار مسئول سازمان بسیج کارگری و کارخانجات کشور با خانواده شهید صمدی

کد خبر : 12363
یکشنبه 7 بهمن 1397 - 10:48

دکتر رعیتی فرد مسئول سازمان بسیج کارگری و کارخانجات کشور به همراه تعدادی از مدیران این سازمان از خانواده شهید مهدی صمدی دیدار کردند .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج کارگری و کارخانجات کشور ،  دکتر رعیتی فرد مسئول سازمان بسیج کارگری و کارخانجات کشور به همراه تعدادی از مدیران  سازمان بسیج کارگری با خانواده شهید مهدی صمدی دیدار کردند .

مهدی صمدی در سال 1346 در تهران متولد شد ، او تحصیل  خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد ، در همان سنین بود که با توجه به روحیات مذهبی که در او بود شروع به نماز خواندن کرد و اسرار زیاادی برای روزه گرفتن داشت .

 سال 57 مهدی در مقطع دوم راهنمایی مشغول تحصیل بود ، او در این زمان با عشقی خاص و ناب وارد عرصه مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی شد و با شرکت در تظاهرات و اجتماعات خشم خود را بروز می داد  تا جایی که ممانعت خانواده برای عدم حضور او در چنین فضاهایی هم کارگشا نبود و در همین مبارزات هم چندیدن بار مورد ضرب و شتم ماموران رژیم قرار گرفته بود .

پس از پیروزی انقلاب و بنا به فرمان امام خمینی (ره) بر تشکیل ارتش بیست میلیونی ، این شهید خواستار پیوستن به جمع عاشقان بود اما سن کم او باعث میشد از حضور او جلوگیری کنند، با شروع جنگ تحمیلی مهدی در صدد رفتن به جبهه برآمد و با گذراندن دوره ی تکمیلی بسیج شهر همدان در سال 60 روانه ی جبهه شد.

مهدی یک بار در عملیات مسلم بن عقیل بر اثر اصابت ترکش به ناحیه ی صورت مجروح و درعملیات والفجر 2 برای بار دوم این با شدت  بیشتر از قبل زخمی شد  به نحوی که گمان بردند او شهید شده و 48 ساعت جنازه ی این شهید را در سرد خانه نگهداری کردند اما خواست و اراده خداوند برآن بود که جان بر پیکر پاکش باز گردد ، اما در نهایت مهدی در عملیات کربلای 5 یک تنه به دل دشمن زد تا راه را برای همسنگران خود باز کند و در زیر آتش دشمن به فیض شهادت نائل شد و پروانه ی وجود را که در قفس دنیا محصور گشته بود آزاد ساخت.

 

 بخشی از وصیت نامه ی شهید مهدی صمدی:

بار الها ، پروردگارا یاری ام کن در راه رسیدن به هدفم پابرجا و استوار باشم ، بار الها تو مونس و همدم و همراه تنهایی هایم بوده و هستی و امید من به تو بوده و هست ، مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار .

خدایا فقط تو را میطلبم و از تو یاری می خواهم گویی که این وجود پر از گناهم از آتش عشق به تو پر شده است ، همه اش امید پرواز دارد گویی این حقیر دیگر جایی در این قفس تنگ ندارد و این قفس دیگر مرا کفایت نمی کند و باید که این میله های آهنی را در هم بشکنم .

بار خدایا مرا در ، درهم شکستن پوشالی قفسی که میله های آن از سنگینی گناهانم درست شده است یاری ام ده و توانایی به من عنایت کن که از این قفس رهایی یابم .

در مراسم عزای من گریه نکنید زیرا که دشمنان اسلام خوشحال می شوند و من از همه ی دوستان و آشنایان و خانواده ی عزیزم می خواهم که لباس سیاه بر تن نکنند و از مادرم، پدرم، خواهر و برادرم می خواهم که با خوش حالی از میهمانان پذیرایی کنند هم چون پذیرایی مراسم عروسی و اگر هم خواستند گریه کنند در تنهایی گریه کنند و گریه هایشان برای از دست دادن پسرشان نباشد فقط برای مظلومیت زهرا (س) و علی (ع) گریه کنند زیرا که من به این دو خیلی علاقه داشتم. شما ای پدر و مادر در جلوی دشمنان و دوستان با صورتی خندان باشید که باعث خوش حالی من در خاک گردد و باعث کوری چشم دشمنان در روی زمین.

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

عبد الحقیر مهدی صمدی

 

ارسال توسط : روابط عمومی سا…
بازدید
دیدگاه