گفت و گو با برادر شهید بصیر:

ماجرای جوشکار ماهر «فریدون کنار» که قائم مقام لشکر25 کربلا شد

کد خبر : 8054
سه شنبه 2 خرداد 1396 - 14:58

علی اکبر بصیر گفت:دوران دفاع مقدس،حاج حسین با لباس بسیجی به یکی از جلسات فرماندهان سپاه رفته بود و همه گمان کرده بودند که او یک بسیجی ساده است؛نه فرمانده!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج کارگری کشور، علی اکبر بصیر برادر شهید حاج حسین بصیر با بیان اینکه حاج حسین نه تنها برادر، بلکه دوست واستادش در همه مرحل زندگی اش بود، گفت: حاج حسين فرزند ارشد خانواده بود. من 11سال از او کوچکتر بودم. به جهت اعتقادات مذهبی اش، نزد خانواده ما خصوصاً پدر و مادرم محبوبيت خاصي داشت. او نسبت به خانواده به خصوص خواهر و برادرانش دلسوز و مهربان بود.
 
وی درباره فعالیت های مذهبی قبل و بعد از انقلاب حاجی گفت: سال 1345 حاجی و جمعی دیگر از جوانان محل، هیئت جوانان ولیعصر(عج) را در فريدونكنار تاسیس کردند. از همان موقع، نام خيابان پهلوي سابق به نام وليعصر (عج) تغيير يافت. با وجود اينكه تابلوي روي ديوار چيز ديگري نوشته بود؛ ولي مردم از به زبان آوردن این نام خودداری می کردند. سرانجام مسجدی به نام حضرت حجت (عج) در اين خيابان احداث شد و اين نام در اين خيابان جاودان ماند.
 
با پیروزی انقلاب، حاجی به عضویت کمیته فرهنگی انقلاب درآمد و به نوعی خود را وقف انقلاب کرد.
 
برادر شهید افزود: 23 ساله بود که ازدواج کرد. مراسم ازدواجشان کاملا سنتی و ساده برگزار شد و آنها در منزل پدرم زندگیشان را آغاز کردند. فرشته اولین فرزند آنها بود و بعد از آن هم خداوند مهدی را به آنها بخشید. او به خانواده اش علاقه زیادی داشت. همسر حاجی زنی مهربان و دلسوز بود که در ناملایمات زندگی خم به ابرو نمی آورد تا مبادا حاج حسین ناراحت شود. حاجی هم از هیچ کوششی برای رفاه آنها کوتاهی نمی کرد.
 
وی حاج حسین را یکی از ماهرترین جوشکاران فریدونکنار معرفی کرد و ادامه داد: از کودکی درکنار او شاگردی می کردم و از نزدیک با کارش آشنا بودم. او یکی از اولین جوشکاران منطقه فریدونکنار بود و کارش را با مهارت خاصی انجام می داد. حاجی به نماز اول وقت و انجام فرائز دینی اهمیت ویژه ای می داد و وقتی بانگ موذن بلند می شد؛ حتی اگر در دشوارترین مراحل کار بود به مسجد می رفت و نماز می خواند.
برادر شهید تاکید کرد: حاج حسین در کار واقعا مسئولیت پذیر و جدی بود و همین طور در وفای به عهد فردی نمونه بود؛ یعنی اگر درمورد کاری به کسی قولی می داد، حتما به آن عمل می کرد.
 
وی درباره شروع جنگ و عکس العمل شهید بصیر در آن شراط توضیح داد:  مدتی در افغانستان با متجاوزین این کشور جنگیده بود که جنگ ایران و عراق شروع شد. در آن زمان مي گفت:« من می توانستم به افغانستان نروم، چون جنگ در کشور من اتفاق نیفتاده بود اما احساس وظيفه اي كه داشتم به من حكم كرد که بروم. این جنگ، ستیز با انقلاب اسلامي است و اگر آنها انقلاب را از مسيرش جدا کنند، كسي جرأت نمي كند نام اسلام، قرآن، تشيع، ائمه معصومين(ع) و پيامبر عزيزمان را ببرد؛ ما بايد دفاع كنيم.» چند روز بعد، به طرف منطقه سر پل ذهاب و قصر شيرين حرکت کرد.
 
برادر شهید حاج حسین بصیر به خصوصیات رفتاری قائم مقام لشکر 25 کربلا پرداخت: حاجی همیشه لباس خاکی بسیجی به تن داشت؛ حتی زمانی که فرمانده گردان و قائم مقام لشگر25 کربلا بود. در دوران دفاع مقدس،حاج حسین با لباس بسیجی به یکی از جلسات فرماندهان سپاه رفته بود و همه گمان کرده بودند که او یک بسیجی ساده است؛نه فرمانده!
 
وی از روز شهادت برادرش برامان گفت: چند روز بعد از مراسم چهلم شهید "مرتضی جباری" داماد حاجی نگذشته بود که به مرخصی آمد. چهره اش نسبت به روزهای قبل تغییر کرده بود. او همیشه با سرو رویی اصلاح کرده و محاسنی کوتاه به مرخصی می آمد و همیشه لبخند به لب داشت. اما این بار بر خلاف روزهای دیگر بود. وقت رفتن نگاهش طور دیگری بود و برق خاصی در چشمانش موج می زد. سرانجام رفت و دیگر برنگشت.
 
این برادر شهید در پایان خطاب به مردم و مسئولان گفت: به وصیت نامه شهدا عمل کنید و رهبر را تنها نگذارید. پاسدار و حافظ خون شهدا باشید و حرمت آنها و خانواده هایشان را حفظ کنید. شهدا در وصیت نامه هایشان به پیروی از ولایت فقیه و پاسداری از دین و انقلاب ما را سفارش کردند که امیدوارم به آن عمل شود.
انتهای پیام/ر

ارسال توسط : نااصری ناصری
بازدید
دیدگاه