رنجنامه یک مهندس ایرانی از روی سکوی نفتی قطری
بدون شک به عنوان یک ایرانی عاشق وطن تمایل دارم که بر سکوهای صنعت نفت کشورمان به کار گرفته شوم تا اینکه با تجربه و سوادم برای یک کشور عربی کار کنم. کشوری که در مخزن پارس جنوبی با ایران مشترک است و کار کردن در این شرکت قطری را خیانت به خودم و خانواده و وطنم میدانم...
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سازمان بسیج کارگری به نقل از نفت نیوز، یکی از مهندسان ایرانی در یادداشتی راجع به وضعیت فارغالتحصیلان بیکار رشته مهندسی نفت و جذب آنان به کشورهای حاشیه خلیج فارس چنین نوشته است « ... متاسفانه رشته مهندسی نفت در ایران در چند سال اخیر با چالشی بزرگ مواجه شده و آن هم سیل عظیم فارغالتحصیلان این رشته و از طرفی عدم به کارگیری فارغالتحصیلان این رشته در شرکت ملی نفت ایران به عنوان تنها بازار کار و تنها جایی که فارغالتحصیلان این رشته امکان به کارگیریشان وجود دارد.
متاسفانه پذیرش دانشجو در این رشته تاکنون بدون ضابطه صورت گرفته که اگر بخواهیم این رشته را با بقیه رشتهها مقایسه کنیم هیچ گونه امکان بکار بگیری آنها در صنایع غیر وابسته به صنعت نفت وجود ندارد اگر چه متاسفانه از چهار شرکت زیر مجموعه وزارت نفت یعنی شرکت ملی نفت - پتروشیمی-پالایش و پخش و شرکت گاز- فقط شرکت ملی نفت آنهم به صورت محدود سالی 30 الی 40 نفر از فارغالتحصیلان این رشته را بکاری میکند درصورتی که از لحاظ منطقی و با توجه به آموزشهایی که به فارغالتحصیلان این رشته داده شده تناسب بیشتری نسبت به رشتههایی چون مکانیک و برق و عمران و بهداشت محیط و تربیت بدنی و روانشناسی و.... با صنعت نفت و گاز و پتروشیمی وجود دارد. متاسفانه در آگهی های استخدامی وزارت نفت رشته هایی را فراخوان میزنند که هر انسانی عاقلی را به فکر فرو میبرد. بر کسی پوشیده نیست که مخازن نفت کشورمان در نیمه دوم عمرشان واقع شدهاند و استحصال از مخازن هیدروکربوری کشورمان جز سرمایهگذاری بر روشهای ازدیاد برداشت همچون: تزریق امتزاجی وغیر امتزاجی گاز، پلیمر،co2، میکروبیال و...و با بکارگیری مهندسان نفت وجود نخواهد داشت. حال چرا در بدنه صنعت نفت چنین تمایلی کمتر به چشم میخورد سوالی است که سال ها بی پاسخ مانده است!
اگر چه این حقیر و امثال این حقیر اکنون در شرکت های چند ملیتی خارج از کشور چندین سالی است که از کشور خود به دوریم و تاوان بی مهری مسئولان نفتی کشورمان را پس میدهیم و لی خیل عظیمیاز جوانان و فارغالتحصیل این رشته منتظر تغییر رویه مسئولان صنعت نفت کشورمان هستند. متاسفانه در شرکتی که اینجانب به عنوان مهندس شبیه ساز مخزن در آن مشغول به کارم (شرکت قطر پترولیوم) بیش از صد مهندس نفت ایرانی برای کشوری کار میکنند که در بزرگترین مخزن گاز کشف شده دنیا در دل خلیج فارس با کشور عزیزمان در این مخزن مشترک المنافع است. ایران عزیز چیزی حدود یازده سال از قطر در برداشت از این مخزن عقب افتاده؛ حال این سوال درد آور وجود دارد که چگونه قطر خیل عظیمی از فارع التحصیلان این رشته را از ایران جذب میکند ولی شرکت ملی نفت ایران فقط سالی سی چهل نفر؟! آنهم بین فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت که خود بنده هم مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشدم را از همین دانشگاه ه اخذ کردم. کمی منطقیتر بیاندیشیم. چند مخزن مشترک با امارات، عراق، عمان و قطر و..... داریم؟ آیا زمان آن نرسیده که به این پتانسیل خدادی کشورمان که سالها آموزشهای سخت مهندسی نفت و آن هم در بهترین دانشگاههای ایران را دیدهاند اتکا کرده و با یک آموزش فشرده شش ماه برای این فارغالتحصیلان و آموزشهای حین خدمت - همان کاری که امروز قطر پترولیوم برای فارغالتحصیلان مهندس نفت ایرانی انجام میدهد و سودآن را هم برداشت میکند، گره اقتصاد کشور را باز کنیم؟ از چه میترسیم؟! از فروش نرفتن نفتمان؟! از تحریم؟! کمی جسارت به خرج دهیم.
اگر چرخ صنعت نفت این کشور چرخید تمام صنایع ما خواهد چرخید؛ از قطعه سازی تا ساخت دکل... از ساخت کشتی نفتکش تا دستگاههای چاه پیمایی و... اگر صنعت نفت کشورمان واقعا با این همه مهندس نفت احتیاجی ندارد پس یک ضابطهای برای پذیرش دانشجو قائل شویم. نیازی به این همه پذیرش نداریم چرا که رشته مهندسی نفت با رشتههایی چون مهندسی شیمی یا مکانیک یا برق یا عمران یک تفاوت آشکار دارد و آن هم این که این رشته ها یکی از بازار کارشان بدنه صنعت نفت است در حالی که مهندسی نفت تنها بازار کارش، صنعت نفت است. بدون شک به عنوان یک ایرانی عاشق وطن تمایل دارم که بر سکوهای صنعت نفت کشورمان به کار گرفته شوم تا اینکه با تجربه و سوادم برای یک کشور عربی کار کنم. کشوری که در مخزن پارس جنوبی با ایران مشترک است و کار کردن در این شرکت قطری را خیانت به خودم و خانواده و وطنم میدانم ولی چه کنم که شش سال برای این رشته زحمت کشیدهام و 3سال سابقه کارم در این شرکت و مهم تر از همه نیاز به درآمد و سابقه کار آن چاره ای جز برای من نوعی نگذاشته است... »